می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...!

دختر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه ..

خوشحال شدم شنیدم..

پسر: ممنون ، انشالله قسمت شما..

دختر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟؟

پسر: چی می خوای؟

دختر: اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟

پسر: چرا؟

میخوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟

دختر: نه.. !!

آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...!

[ دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم,,,!, ] [ 12:30 ] [ مهدی اسماعیلی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد